- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح پر گشته از شراب تماشا ایاغ صبح
2 کافر به حسرت دل بیتاب من مباد پر سوختم به ناحیه شام داغ صبح
3 شب را کسی به خواب نبیند چو آفتاب روشن اگر ز روی تو گردد چراغ صبح
4 از بسکه انتظار کشیدیم سوختیم در سینه دل گداخته ام چون چراغ صبح
5 هر شب که عزم روی تو کردم اسیروار از گرد راه خویش گرفتم سراغ صبح