- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل گل شکفتی از می و افروختی مرا افروختی ز باده چها سوختی مرا
2 نه مست و نه خمار نه هجران و نه وصال حیرت گدازدم که چرا سوختی مرا
3 باج ظرافت از همه گلرخان بگیر آتش زدی چمن چمن افروختی مرا
4 هم جبهه بهارم و هم سجده خزان این شیوه ها برای چه آموختی مرا
5 داد از ستم ظریفی بیداد داد داد! آتش به دیگری زدی و سوختی مرا
6 من سینه صاف و چرخ ستمگر کجا برم این ناله ها که در جگر اندوختی مرا
7 غیری نبود غیر من و تو به جان تو در مکتبی که درس دل آموختی مرا
8 درآتش ار گداخته گردم به یاد تو باور مکن هنوز که واسوختی مرا
9 از خجلت شکایت و شکرش کجا روم پیدا نه حاصلی که تو اندوختی مرا
10 آتش سلم خرند ز خاکسترم هنوز از شوخیی که روز ازل سوختی مرا