- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است رخنه مانند قفس آرایش کاشانه است
2 کام دنیا را برای اهل دنیا واگذار جغد را ارزانی آن گنجی که در ویرانه است
3 بر در و بالم دلم غم بر سر هم ریخته است میهمان در خانه ام دایم زیاد از خانه است
4 قابل چندین شکایت نیست وضع روزگار آنچه دارد تلخ و شیرین جمله یک پیمانه است
5 صرفه را دیوانه ها دارند در امر معاش بوریا گه فرش و گاهی جامه دیوانه است
6 رشک بردن لازم عشقست بر هر کس که هست هر که در بزمست بار خاطر پروانه است
7 خوشه شمع است بار کشته امید ما آب و رنگی دارد اما خوشه بیدانه است
8 مرهم زخم جفای چند کس خواهد شدن طره او را یکی از سینه چاکان شانه است
9 اختیار حل و عقد زلف او دارد دلم خانه زنجیر را دیوانه صاحبخانه است
10 می رمم از هر که باشد آشنای من کلیم آشنای معنی بکرم که آن بیگانه است