- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صد شعله ی آه از دل هر گوشه نشین خاست آه این چه بلا بود که از خانه ی زین خاست
2 آشفته و کاکل بسر دوش فگنده گویا که همین دم ز پریخانه ی چین خاست
3 دشمن چه فسون خواند که آن شمع دل افروز بنشست چو شاخ گل خندان و حزین خاست
4 هر چند کزین صف شکنان گوشه گرفتم از جای دگر سخت کمانی ز کمین خاست
5 در خاتم فیروزه ی شیرین چه حلاوت چون زهر جداییش هم از زیر نگین خاست
6 سر زد ز دلم صد بته ی صبر بیندیش زین تلخ گیاهی که ازین شوره زمین خاست
7 هر بار که شمشیر ترا دید فغانی آنگونه برآشفت که مویش ز جبین خاست