- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اول به نام آنکه زد این بارگاه را افروخت شمع مشعله مهر و ماه را
2 برپای کرد زنگی شب را ز تخت ظلم بر جا نشاند روز مرصّع کلاه را
3 خفتان نقره کرد برون از تن جهان پوشاند بر سپهر لباس سیاه را
4 رخسار و زلف و چشم و خط و خال آفرید آنگاه داد راه تماشا نگاه را
5 صف بست دور چشم سیه چون دو پادشاه از هر طرف ز لشگر مژگان سپاه را
6 بر سنگ داده گوهر و بر نیش داده نوش خاصیّت تمام رسانده گیاه را
7 بر پیش بحر رحمت او جمله قطرهایم قصاب غم مدار چو کردی گناه را