-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اول از خود بری توانم شد پس تو را مشتری توانم شد
2 بر سر تیغ عشق سر بنهم گر پیت سرسری توانم شد
3 عشق تو چون خلاف مذهبهاست خصم مذهبگری توانم شد
4 تا به اسلام عشق تو برسم بندهٔ کافری توانم شد
5 جان من تا ز توست آنجائی من کجا ایدری توانم شد
6 یار چون لشکری شود من نیز بر پیش لشکری توانم شد
7 گفت خاقانی از خدا برهم گر ز عشق بری توانم شد