- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ابتدا کردم به نام آن یکی در وجود آن یکی نبود شکی
2 یک وجود است و صفاتش بی شمار آن یکی در هر یکی خوش می شمار
3 چشم احول گر دو بیند تو مبین تو یکی می بین چو احول دو مبین
4 گر هزار آئینه دیدم ور یکی آن یکی را دیده ام در هر یکی
5 علم او آئینهٔ ذات وی است آئینه خود غیر ذات او کی است
6 او تجلی کرده خوش در آینه می نماید آن یکی هر آینه
7 روی او بنگر به نور روی او تا چو آئینه نماید روبرو
8 نوش کن جام حبابی پر ز آب تا خبر یابی ز جام و از شراب
9 ما درین دریا به هر سو می رویم آبرو داریم و نیکو می رویم