- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آتش به جگر زان رخ افروخته دارم وین گریهٔ تلخ از جگرسوخته دارم
2 گفتی تو چه اندوختهای ز آتش دوری این داغ که بر جان غم اندوخته دارم
3 انداختهام صید مراد از نظر خویش یعنی صفت باز نظر دوخته دارم
4 در دام غمت تازه فتادم نگهم دار من عادت مرغان نو آموخته دارم
5 وحشی به دل این آتش سوزندهچو فانوس از پرتو آن شمع بر افروخته دارم