-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شیر اندر آتش و در خشم و شور دید کان خرگوش میآید ز دور
2 میدود بیدهشت و گستاخ او خشمگین و تند و تیز و ترشرو
3 کز شکسته آمدن تهمت بود وز دلیری دفع هر ریبت بود
4 چون رسید او پیشتر نزدیک صف بانگ بر زد شیرهای ای ناخلف
5 من که پیلان را ز هم بدریدهام من که گوش شیر نر مالیدهام
6 نیم خرگوشی که باشد که چنین امر ما را افکند او بر زمین
7 ترک خواب غفلت خرگوش کن غرهٔ این شیر ای خرگوش کن