1 آتش است آب دیده مظلوم چون روان گشت خشک و تر سوزد
2 تو چو شمعی ازو هراسان باش کاول آتش ز شمع سر سوزد
1 بس کور دلست آنکه به جز تو نگرانست یا خود نظرش با تو ودل باد گرانست
2 روی تو دلم را بسوی خود نگران کرد آن را که دلی هست برویت نگرانست
1 فرامش کرد جان تو تماشاگاه اعلی را که خاکش دام دل باشد نگارستان دنیی را
2 منه رخت اندرین ویران که در خلد برین رضوان بشارت می دهد هردم بتو فردوس اعلی را
1 ای گل روی تو برده رونق گلزارها در دل غنچه بسی حسن ترا اسرارها
2 گر بیاد روی تو آبی خورم در وقت مرگ بی گل از خاک رهی سر بر نیارد خارها
1 هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد
2 وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به