- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی چون تو من و من توام چند منی و تویی
2 گلشن گلخن شود چون به ستیزه کنند در یک خانه دو تن دعوی کدبانویی
3 نایب عیسی شدی قبله یکی کن چنو بر دل ترسا نگار رقم دویی و تویی
4 صدر زمانه تویی پس چو زمانه چرا گه همه دردی کنی گاه همه دارویی
5 نازی در سر که چه یعنی من نیکوم تا تو بدین سیرتی نه تو و نه نیکویی
6 یک دم و یک رنگ باش چون گهر آفتاب چند چو چرخ کهن هر دم رسم دویی
7 روبه بازی مکن در صف عشاق از آنک زشت بود پیش گرگ شیر کند آهویی
8 با رخ تو بیهدست بلعجبی چشم تو با کف موسی کرا دست دهد جادویی
9 همره درد تو باد دولت بیدولتی هم تک عشق تو باد نیروی بینیرویی
10 جز ز تویی تو بگو چیست که ملک تو نیست چشم بدت دور باد چشم بد بدبویی
11 لولو حسن ترا در ستد و داد عشق به ز سنایی مباد خود بر تو لولویی