1 تب کرد اثر در رخ و در غبغب تو مه زرد شد اندر شکن عقرب تو
2 چون هست فسون عیسی اندر لب تو افسون لبت چون نجهاند تب تو
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
2 جرعه زراب است بر خاکش مریز خاک مرد آتشین جوشن کجاست؟
1 خوی او از خامکاری کم نکرد سینهٔ من سوخت چشمش نم نکرد
2 دشمنان با دشمنان از شرم خلق آشتی رنگی کنند آنهم نکرد
1 رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا چشم و چراغ مرا جائی ئشگرف و چه جا
2 جائی که هست فزون از کل کون و مکان جائی که هست برون از وهم ما و شما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **