- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فرید روی زمین زین عابدین که رخت به چرخ عزو شرف کرده مهری و ماهی
2 ایا سپهر مکانی که زهره و کیوان به درگه تو کند این غلامی، آن داهی
3 ایا رفیع جنابی که شاه قدر ترا سزد که مهر کند تاجی آسمان گاهی
4 شمیم لطف ترا متصف چو جان بخشی سموم قهر ترا خاصیت چو جانکاهی
5 گرفته وصف جلال تو شرق را تا غرب رسیده صیت کمالت ز ماه تا ماهی
6 اوامرت به امور است چرخ را آمر نواهیت ز معانی است زهره را ناهی
7 ترا چو اصل فراق است عمر دشمن و دوست ولیکن این به درازی و آن به کوتاهی
8 بر سخای تو کز آن حصول می یابد هر آنچه می طلبی و هر آنچه میخواهی
9 روایتی بود اکرام معن بی معنی حکایتی بود اوصاف یحیی افواهی
10 در این دو روزه مرا نامه ای فرستادی چو لطف خویش به جانبخشی و به غم کاهی
11 مرا به ماهی و نارنج یاد کردی و داد زشفقت توام ارسال این دو آگاهی
12 همیشه ماهی و نارنج تا که بخشد نفع زعلت یرقان چهره چون شود کاهی
13 رخ حبیب تو با دابه رنگ چون نارنج تن عدوی تو غلطان به خاک چون ماهی