1 دور از تو قدح شکوه صراحی گله دارد از حسرت لعلت دل جام آبله دارد
2 تنها به دلی چشم تو راضی نشد از من دزدی است که سر در پی این قافله دارد
1 عکس مهتاب کشیده است پریخانه در آب شده از موج عیان محشر دیوانه در آب
2 گر خیال تو چراغ دل گوهر گردد خیزد از موج شرار پر پروانه در آب
1 داد تاراج مزن صبر نینباشته را خجل از عشق مکن طاقت پنداشته را
2 چه دلی داده به دهقانی من ابرکرم خرمنی ساخته ام دانه ناکاشته را
1 نفریبد به خیال نگهت خواب مرا نبرد جلوه وصل تو به مهتاب مرا
2 بسته بر بازوی بیدار فلک خواب مرا کرده تعویذ سحر آه جگرتاب مرا