دور از تو عمر من همه از بابافغانی شیرازی غزل 101

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دور از تو عمر من همه با درد و غم گذشت

1 دور از تو عمر من همه با درد و غم گذشت عمر کسی چنین بغم و درد کم گذشت

2 گفتم که روز عید خورم با تو جرعه یی این خود نصیب من نشد و عید هم گذشت

3 هر گام بهر گمشده یی رهبری نشاند برهر گل زمین که بناز آنصنم گذشت

4 گفتی که رو اگر بنمایم عدم شوی بنما که کار من ز وجود و عدم گذشت

5 پهلو ز روی مرتبه بر آفتاب زد چون سایه رهروی که ز خود یکقدم گذشت

6 ساقی بیا کز آینه ی دل خبر نداشت عمری که در مشاهده ی جام جم گذشت

7 از چشم شب نخفته فغانی ستاره ریخت کان آفتاب از نظرش صبحدم گذشت

عکس نوشته
کامنت
comment