فقیره درویشی حامله از سعدی شیرازی گلستان 10

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

فقیره درویشی حامله بود، مدّت حمل بسر آورده و مر این درویش را همه عمر فرزند نیامده بود.

فقیره درویشی حامله بود، مدّت حمل بسر آورده و مر این درویش را همه عمر فرزند نیامده بود. ,

گفت: اگر خدای عز ّو جل مرا پسری دهد، جز این خرقه که پوشیده دارم هر چه در ملک من است ایثار درویشان کنم. ,

اتفاقاً پسر آورد و سفره درویشان به موجب شرط بنهاد. ,

پس از چند سالی که از سفر شام باز آمدم به محلت آن دوست برگذشتم و از چگونگی حالش خبر پرسیدم. ,

گفتند به زندان شحنه دَر است. ,

سبب پرسیدم. ,

کسی گفت: پسرش خمر خورده است و عربده کرده است و خون کسی ریخته و خود از میان گریخته، پدر را به علت او سلسله در نای است و بند گران بر پای. ,

گفتم: این بلا را به حاجت از خدای عزّ و جل خواسته است! ,

9 زنان باردار ای مرد هشیار اگر وقت ولادت مار زایند

10 از آن بهتر به نزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند

عکس نوشته
کامنت
comment