- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیال دوست که در خواب میکند بازی درون دیدهٔ پُرآب میکند بازی
2 در آفتاب، سر زلف عنبرافشانش چو هندویی ز سر تاب میکند بازی
3 ز طوطی خط او چون نبات بگدازم از آنکه با شکر ناب میکند بازی
4 به گرد چشمهٔ نوش و لب شکربارش بنفشه با گل سیراب میکند بازی
5 از آن زمان که پرید از برم کبوتر دل در آن دو طرّهٔ پرتاب میکند بازی
6 بیا و بر رخ همچون زرم تماشا کن که آب دیده چو سیماب میکند بازی
7 ز نازکی تن چو قاقمش به رنج آید اگرچه بر سر سنجاب میکند بازی
8 تنم که غرقهٔ دریای اشک خونین شد چو ماهی است که در آب میکند بازی
9 درون خانهٔ دلبر نمیرود حیدر چو حلقه بر در ازین باب میکند بازی