1 خیال زلف که واکرد راه در زنجیر که عجز نالهٔ ما کنده چاه در زنجیر
2 به محفل تو که غیرت ادبپرست حیاست ز جوهر آینه دارد نگاه در زنجیر
3 چو نرگس تو که مژگان کمند آفت اوست کسی ندید بلای سیاه در زنجیر
4 شبی که موج سرشکم به قلب چرخ زند برد تپیدن سیاره راه در زنجیر
5 ز بسکه حلقهٔ داغم به دل هجوم آورد تپش به دام وطن کرد آه در زنجیر
6 به هر شکن که ز گیسوی یار میبینم نشسته است دلی بیگناه در زنجیر
7 نفس نجسته ز دل صورخیز حسرتهاست صداکه دید به این دستگاه در زنجیر
8 به دور خط تو آزادگی چه امکان است شکسته است دو عالم نگاه در زنجیر
9 به دستگاه سپهرم فریب نتوان داد شکست نالهٔ مجنون کلاه در زنجیر
10 چو موج آینهٔ مستیات گرفتاریست ز خود نجسته رهایی مخواه در زنجیر
11 ز ریشهٔ دم تسلیم میتپد بیدل نهال گلشن ما تا گیاه در زنجیر
دیدگاهها **