- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از روی تو فروزد شمع سرای عیسی وز عارض تو خیزد نور شب تجلی
2 ای صید دام حسنت شیران روز میدان وی مست جام عشقت مردان راه معنی
3 آتش پرست رویت جان هزار زردشت بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
4 رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
5 هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
6 ای بینمک به هجران خوش کن به وصل عیشم دانی مزه ندارد بیتو ابای دنیی
7 با من که هست جانی مانده ز دست قهرت در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
8 خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی