- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فلک جناب و ملک رتبه میرزا احمد توئی که مرحمتت روح را کند تفریح
2 هم از نسایم لطفت مشام را تعطیر هم از روایح خلقت قلوب را ترویح
3 بود ز پرتو رایت به رشک نار کلیم بود زنکهت لطفت به شرم باد مسیح
4 اگر به بحر بسنجم دل تو محض خطاست و گر چو ابر بگویم کف تو کذب صریح
5 که هست بحر دلت را به بحر صد تفضیل که هست ابر کفت را به ابر صد ترجیح
6 زبان به وصف تو قاصر بود به وقت ثنا بیان ز مدح تو عاجز شود به وقت مدیح
7 ترا رواست که انگشت من بفرساید گه شمردن تهلیل و خواندن تسبیح
8 دگر چه گویم بی یاری قلم تاریخ نه سجه ی که به آسانیش دهم تصحیح
9 دگر گرفتم کز تکمه ی گریبان هم ادای ذکر درست است و استخاره صحیح
10 تو خود بگوی که من هر زمان چه سان بر خلق خجل بمانم از این کار زشت و فعل قبیح
11 غرض ز گفتن این دلپذیر قطعه که هست به کام هر کس شیرین و دلنشین و ملیح
12 صریح مطلب من شد عیان که می گویند کنایه در بر داناست ابلغ التصریح