1 پریرویان به ما کردند نظاره یکی چون ماه و باقی چون ستاره
2 کمان ابرو و مژگان تیز کردند زدند بر جان فایز چون هزاره
1 خداوندا جوانیم به سر رفت درخت شادکامی بی ثمر رفت
2 درخت شادکامی عمر فایز سر شام آمد و بانگ سحر رفت
1 مرا این زندگی از بوی یار است وگرنه جان بدین پیکر چه کارست؟
2 کنون که هست فایز زنده ز آنست دو چشم و دل به راه انتظار است
1 بهار آمد زمین فیروزهگون شد به عزم سیر، دلدارم برون شد
2 به گلچیدن درآمد یار فایز همه گلها ز خجلت سرنگون شد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به