- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زینش که باد خاک قدم صد نگارخانه ی چینش
2 تبارک الله از آن آب و رنگ خاتم خوبی که خال چهره ی صد یوسفست نقش نگینش
3 درین خیال که گردی بدامنش ننشیند نهاده آینه ی دل نشسته ام بکمینش
4 چه پرده یی دگرش دست داد مطرب مجلس که خون ز چشم حریف آورد نوای حزینش
5 بهر طرف که عنان تابد آن سپهر ملاحت هزار زهره جبین خیزد از یسار و یمینش
6 همان زمان که نظر بر رخش ز دور فگندم نشان نازکی خوی داد چین جبینش
7 بیا که در دل تنگ من از خزانه ی عشقت امانتیست که روح الامین نبود امینش
8 چراغ حسن ز محراب ابروی تو فروزان که در پیست دعای هزار گوشه نشینش
9 توایکه در نظرت اشتیاق آن گل خندانست بیا به دیده ی گریان من نشین و ببینش
10 ز دست ساقی مجلس پیاله گیر فغانی گل مراد شکفت، از نهال عیش بچینش