فغان که سخت به افسوس می از حکیم سبزواری غزل 134

حکیم سبزواری

آثار حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

فغان که سخت به افسوس می رود ایام

1 فغان که سخت به افسوس می رود ایام نه جام باده به دور و نه دور چرخ به کام

2 نه غیر بر سر صلح و نه چرخ بر سر مهر نه بخت تیره مساعد نه یار وحشی رام

3 ببرد از دلم آن زلف بی‌قرار قرار ربود چشم دلارام او ز جان آرام

4 به عشوه هر سر مویت ز من دلی طلبد به حیرتم که من این نیم دل دهم به کدام

5 هزار بار اگر بشکنی به سنگ پرم من آن نیم که دمی بر پرم از آن لب بام

6 به پای خویش تو را صید پیش می‌آید چه حاجت است که دیگر بگسترانی دام

7 به زیر تیغ تو اسرار کشته شد صد بار به روی مرده چه شمشیر میکشی ز نیام

عکس نوشته
کامنت
comment