- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محو کن نقش دویی از ورق سینه ما ای نگاهت الف صیقل آیینه ما
2 وقف تاراج غم تست چه پیدا چه نهان همچو رنگ از رخ ما، رفت دل از سینه ما
3 چه تماشاست ز خود رفته خویشت بودن صورت ما شده کس تو در آیینه ما
4 عرصه بر الفت اغیار چه تنگ آمده است خوش فرو رفته به طبع تو خوشا کینه ما
5 محتشم زاده اطراف بساط عدمیم گوهر از بیضه عنقاست به گنجینه ما
6 نیست مستان ترا تفرقه بدر و هلال باده مهتاب بود در شب آدینه ما
7 غالب امشب همه از دیده چکیدن دارد خون دل بود مگر باده دوشینه ما