ازو از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 86

الهامی کرمانشاهی

آثار الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

ازو نامه عبدالله نامدار

1 ازو نامه عبدالله نامدار چو بگرفت بر باره گی شد سوار

2 به همراه یحیی بپیمود راه همی تا رسیدند نزدیک شاه

3 چو بردند بر داور دین نماز بدادنش آن نامه ی سر- فراز

4 شهنشه چو آن نامه را باز خواند ابا آن دو پاسخ بدین گونه راند:

5 که من بار دیگر به سوی حجاز نیایم ازین ره که پیش است باز

6 به فرمان دادار پروردگار در این راه گردیده ام رهسپار

7 چو عبدالله ازشه بدین سان شنید بزد دست و جامه به تن بردرید

8 به زاری هر آنچش از ین ره سرود بر داور دین نبخشید سود

9 چو لختی زغم مویه و آه کرد به ناچار از مویه کوتاه کرد

10 دو نوباوه را خواند با اشک و آه سپرد آن دو پورگرامی به شاه

11 به ایشان سپس گفت آن پیر راد: که ای نوجوانان فرخ نژاد

12 یکی ژرف درگفت من بنگرید مبادا ز پیمان من بگذرید

13 شمایید در بند پیمان شاه که تا جان نمایید قربان شاه

14 بگفت این و آن هردو فرزند را دو فرخنده شاخ برومند را

15 گروگان عهد شهنشاه کرد به فرمان شه رخ سوی راه کرد

16 چو او رفت مویان ز درگاه شاه بپیمود شه نیز ره با سپاه

17 چو لختی خداوند دین ره برید به سر منزل ثعلبیه رسید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر