-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز هندستان زلفت رهزنان برخاسته نعره از مردان مرد و از زنان برخاسته
2 آتش رخسار تو در بیشه جانها زده دود جانها برشده هفت آسمان برخاسته
3 جویهای شیر و می پنهان روان کرده ز جان وز معانی ساقیان همچو جان برخاسته
4 کفر را سرمه کشیده تا بدیده کفر نیز شاهد دین را میان مؤمنان برخاسته
5 تن چو دیوار و پس دیوار افتاده دلی در بیان حال آن دل این زبان برخاسته
6 رو خرابیها نگر در خانه هستی ز عشق سقف خانه درشکسته آستان برخاسته
7 گر چه گوید فارغم از عاشقان لیکن از او بر سر هر عاشقی صد مهربان برخاسته
8 شمس تبریزی چو کان عشق باقی را نمود خون دل یاقوت وار از عکس آن برخاسته