-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز چین و حلقهٔ زلف سیاه بسته شادروان خوبی گرد ماه
2 در سر زلف تو صد لیلی اسیر در زنخدان تو صد یوسف به چاه
3 قاتلت چون سایه بر راه افگند آفتاب آنجا چه باشد؟ خاک راه
4 کس گناهی بر تو نتواند نشاند خون خلقی گر بریزی بیگناه
5 آه! کز شوق تومیسوزیم و نیست زهرهٔ آن کز غمت گوییم: آه!
6 صبر میورزیم و غماز آب چشم عشق میپوشیم و رنگ رخ گواه
7 عاقبت دودی بر وزن بر شود چند شاید داشت این آتش نگاه!
8 بیتو در گور آنچنان گریم که اشک از سر خاکم برویاند گیاه
9 اوحدی گر کشته شد عمر تو باد قتل درویشی چه باشد پیش شاه؟