ای چشم و چراغ از جلال الدین محمد مولوی غزل 2749

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای چشم و چراغ شهریاری

1 ای چشم و چراغ شهریاری والله به خدا که آن تو داری

2 شمعی که در آسمان نگنجد از گوشه سینه‌ای برآری

3 خورشید به پیش نور آن شمع یک ذره شود ز شرمساری

4 وقت است که در وجود خاکی آن تخم که گفته‌ای بکاری

5 آخر چه شود کز آب حیوان بر چهره زعفران بباری

6 تا لاله ستان عاشقان را از گلبن حق به خنده آری

7 بر پشت فلک نهند پا را چون تو سرشان دمی بخاری

8 انگور وجود باده گردد چون پای بر او نهی فشاری

9 مخدومی شمس حق تبریز لطفی که هزار نوبهاری

عکس نوشته
کامنت
comment