1 گردش چشم تماشا می گشت از می شیشه دلها می گشت
2 گریه گر از دل ما می آمد قطره سرمایه دریا می گشت
3 چقدر عربده ها می کاهید گر نگاهی ز دلم وا می گشت
4 گرد این شوخی حیرت می دید تا ابد محو تماشا می گشت
5 گر نیازم نشدی ناز طراز ناز او کی غلط ایما می گشت
1 جنون نمی کند از خویشتن جدا ما را چه احتیاج به یاران آشنا ما را
2 اگر چه ساده خیالیم ساده لوح نه ایم کدام وعده چه دل دیده ای کجا ما را
1 رام طاعتیم و کشاکش کمند ما صید دلیم و گردن تسلیم بند ما
2 شکر فروش خنده او زهر چشم او تلخی فزای گریه ما زهرخند ما
1 عشق ساغر داده شوق تشنه دیدار مرا خواب آسایش نبیند چشم بیدار مرا
2 هر نفس از ساغر اشکم بهاری تر دماغ خوی او برخود شگون دانسته آزار مرا