1 گران مایه پورش که بد اردشیر ابرگاه شد هفت ساله هژیر
2 به پیروز خسرو سپرد او سپاه که او پهلوی بود با دستگاه
3 پس از هفت مه کشته شد آن جوان به دست چنان مرد تیره روان
4 مگر مایه ی کار بودی گراز که بر تخت شاهی نشیند فراز
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 جهان جوی فرخنده ی ماه چهر بر اورنگ شاهی بیامد چو مهر
2 گران مایه میر خراسان بدی که دل ها همه زو هراسان بدی
1 تو تا باشی ای خسرو نامور مرنجان کسی را که دارد هنر
2 به ویژه که باشد ز روشن دلی به جان دوست دار نبی و علی
1 کانستانتن آمد به جنگش دمان ولیکن زمانه ندادش امان
2 به روم اندران گشت ژولین امیر که خواند آپوستا مراو را هژیر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به