1 جز بنان تو، ای شهاب الدین مشکلات علوم حل نکند
2 آنچه رأی تو کرد در گیتی قرص خورشید در حمل نکند
3 سعد از حاسدت خبر نکند نحس در ناصحت عمل نکند
4 خواستی موزه ای و راهی نیست عوض موزه هم خلل نکند
5 موزه گر نیست، پای تا بدهد ویل اگر نیست کم ز طل نکند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شاها ، ز زخم تیغ تو گردون حذر کند در زیر رایت تو ظفر مستقر کند
2 دستت همان دهد که زمین و زمان دهد تیغت همان کند که قضا و قدر کند
1 رفت آن نگار و عشق آن نگار ماند او شد ز دست و دست نشاطم ز کار ماند
2 از دیده رفته چهرهٔ همچنون نگار او وز اشک دیده چهرهٔ من پر نگار ماند
1 شاهی، که قدر او ز ثریا نشان دهد درگاه او ز گنبد جافی امان دهد
2 خوارزم شاه عالم و عادل، که خاک را سم سمند او شرف آسمان دهد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به