جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

مگر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2719

غزل 2719 ام از 6329 غزلیات

مگر تو یوسفان را دلستانی

1 مگر تو یوسفان را دلستانی مگر تو رشک ماه آسمانی

2 مها از بس عزیزی و لطیفی غریب این جهان و آن جهانی

3 روان‌هایی که روز تو شنیدند به طمع تو گرفته شب گرانی

4 ز شب رفتن ز چالاکی چه آید چو ذوالعرشت کند می پاسبانی

5 منم آن کز دم عیسی بمردم مرا کشته‌ست آب زندگانی

6 چنین مرگی که مردم زنده گردم گرت بینم ایا فخر الزمانی

7 دلم از هجر تو خون گشت لیکن از آن خون رست صورت‌های جانی

8 ز درد تو رواق صاف جوشید ز درد خم‌های خسروانی

9 خداوندی است شمس الدین تبریز که او را نیست در آفاق ثانی

10 برید آفرینش در دو عالم نیاورده‌ست چون او ارمغانی

11 هزاران جان نثار جان او باد که تا گردند جان‌ها جاودانی

12 دریغا لفظ‌ها بودی نوآیین کز این الفاظ ناقص شد معانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مگر تو یوسفان را دلستانی

شاعر شعر مگر تو یوسفان را دلستانی چه کسی است ؟

شاعر شعر مگر تو یوسفان را دلستانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر مگر تو یوسفان را دلستانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر مگر تو یوسفان را دلستانی چیست ؟

قالب شعر مگر تو یوسفان را دلستانی غزل است

مضمون اصلی شعر مگر تو یوسفان را دلستانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر