مگر نمرود را چون از عطار نیشابوری الهی نامه 4

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

مگر نمرود را چون هشتصد سال

1 مگر نمرود را چون هشتصد سال برآمد تیره شد حالی برو حال

2 اگرچه ازتکبّر پیل تن بود ولی یک پشّه او را راه زن بود

3 یقینش شد که چون انکار کردست خدای این پشّه را بر کار کردست

4 بابرهیم گفت او کآشکارست که اکنون گنج من بیش از هزارست

5 همه پُر زرِّ سرخست و جواهر بتو بخشم دعائی گوی آخر

6 که تا از فضل و رحمت حق تعالی دهد از نور ایمانم کمالی

7 خلیل آنجا نهادش روی بر خاک زبان بگشاد کای دارندهٔ پاک

8 ز دل برگیر قفل این بیخبر را بجنبان سلسله بگشای در را

9 بایمان تازه گردان جان مستش بفضل خود ممیران بت پرستش

10 خطاب آمد زحضرت کای پیمبر تو فارغ شو ازو و رنج کم بر

11 که ما را نیست ایمان بهائی که هست این گوهر ایمان عطائی

12 که چون خواهیم فرمانی درآید ز ترسائی مسلمانی برآید

13 بزرگانی که استغناش دیدند نه شب خفتند و نه روز آرمیدند

14 چو کور از نقطهٔ اسرار بودند همه سرگشته چون پرگار بودند

15 چو کس را از دم آخر خبر نیست ازان دم حصّه جز خوف و خطر نیست

عکس نوشته
کامنت
comment