1 جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
2 گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد
3 هنرش هست فراوان گهرش هست نکو چون شجر نیک بود میوه فراوان گردد
1 آمد نوروز هم از بامداد آمدنش فرخ و فرخنده باد
2 باز جهان خرم و خوب ایستاد مرد زمستان و بهاران بزاد
1 مسعود جهاندار چو مسعود ملک بنشست به حق به جای محمود ملک
2 از ملک جز این نبود مقصود ملک کز ملک به تربیت رسد جود ملک