1 جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
2 گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد
3 هنرش هست فراوان گهرش هست نکو چون شجر نیک بود میوه فراوان گردد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 برآمد ز کوه ابر مازندران چو مار شکنجی و ماز اندر آن
2 بسان یکی زنگی حامله شکم کرده هنگام زادن گران
1 آمد بهار خرم و آورد خرمی وز فر نوبهار شد آراسته زمی
2 خرم بود همیشه بدین فصل آدمی با بانگ زیر و بم بود و قحف در غمی
1 حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
2 شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفتجفت ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **