1 جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
2 گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد
3 هنرش هست فراوان گهرش هست نکو چون شجر نیک بود میوه فراوان گردد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟
2 نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما
1 نوروز درآمد ای منوچهری با لالهٔ لعل و با گل خمری
2 مرغان زبان گرفته را یکسر بگشاده زبان رومی و عبری
1 این قصر خجسته که بنا کردهای امسال با غرفهٔ فردوس به فردوس قرینست
2 همچون حرمش طالع سعدست و مبارک همچون ارمش نقش مهنا و گزینست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به