- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز دام توام شکر که جای دگری نیست ور هست مرا جای دگر بال و پری نیست
2 می نوش چه اندیشه ات از رنج خمار است آن عیش کدام است که بی دردسری نیست
3 ضدند نکویی و وفا ورنه که دیده است هرگز پدری را که بفکر پسری نیست
4 دانم اگر این است مرا قوت پرواز وقتی که بگلشن رسم از گل خبری نیست
5 از لعل شکر بار مرا هیچ نصیبی غیر از لب خشکی و جز از چشم تری نیست
6 دانی که زهم عشق و هوس کی بشناسی روزی که در آن کوی بجز من دگری نیست
7 بگذار قدم همچو (سحاب) ای دل گمراه پا در ره عزلت که در آن ره خطری نیست