جز دام توام شکر که جای دگری از سحاب اصفهانی غزل 65

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

جز دام توام شکر که جای دگری نیست

1 جز دام توام شکر که جای دگری نیست ور هست مرا جای دگر بال و پری نیست

2 می نوش چه اندیشه ات از رنج خمار است آن عیش کدام است که بی دردسری نیست

3 ضدند نکویی و وفا ورنه که دیده است هرگز پدری را که بفکر پسری نیست

4 دانم اگر این است مرا قوت پرواز وقتی که بگلشن رسم از گل خبری نیست

5 از لعل شکر بار مرا هیچ نصیبی غیر از لب خشکی و جز از چشم تری نیست

6 دانی که زهم عشق و هوس کی بشناسی روزی که در آن کوی بجز من دگری نیست

7 بگذار قدم همچو (سحاب) ای دل گمراه پا در ره عزلت که در آن ره خطری نیست

عکس نوشته
کامنت
comment