1 هر سو به تن از زخم مهی کاسته ای یا صفحه گل از رقم آراسته ای
2 چون شعله آتشین که از خوردن چوب سرکش تر و خانه سوزتر خاسته ای
1 ذوقی به کمالست و وصالی به دوامست امروز به ما منزلت عشق تمامست
2 بر صوفی بی وجد وبالست عبادت بر شیشه که خالی ست ز می سجده حرامست
1 سبزه عیش ز بوم و بر هجران مطلب نیشکر حاصل مصر است ز کنعان مطلب
2 رسن زلف پی حیله درآویخته اند جز دل تشنه از آن چاه زنخدان مطلب
1 بی هنری در دماغ نیست بد سوزد آن فتیله که از شعله داغ نیست
2 هرگز فرشته از سر بامش نمی پرد آن را که مرغ نامه بری در سراغ نیست