هر چه در روی تو گویند به از سعدی شیرازی غزل 110

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست

1 هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست

2 سروها دیدم در باغ و تأمل کردم قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست

3 ای که مانند تو بلبل به سخندانی نیست نتوان گفت که طوطی به شکرخایی هست

4 نه تو را از من مسکین نه گل خندان را خبر از مشغله بلبل سودایی هست

5 راست گفتی که فرج یابی اگر صبر کنی صبر نیکست کسی را که توانایی هست

6 هرگز از دوست شنیدی که کسی بشکیبد دوستی نیست در آن دل که شکیبایی هست

7 خبر از عشق نبودست و نباشد همه عمر هر که او را خبر از شنعت و رسوایی هست

8 آن نه تنهاست که با یاد تو انسی دارد تا نگویی که مرا طاقت تنهایی هست

9 همه را دیده به رویت نگرانست ولیک همه کس را نتوان گفت که بینایی هست

10 گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست

عکس نوشته
کامنت
comment