جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

همه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 779

غزل 779 ام از 6329 غزلیات

همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد

1 همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد

2 خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد

3 چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی خسته‌ای را که دل و دیده به دست تو سپرد

4 نه به یک بار نشاید در احسان بستن صافی ار می‌ندهی کم ز یکی جرعه درد

5 همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد هیچ کس بی‌تو در آن حجره ره راست نبرد

6 گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خرد

7 آستینم ز گهرهای نهانی پر دار آستینی که بسی اشک از این دیده سترد

8 شحنه عشق چو افشرد کسی را شب تار ماهت اندر بر سیمینش به رحمت بفشرد

9 دل آواره اگر از کرمت بازآید قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد

10 این جمادات ز آغاز نه آبی بودند سرد سیرست جهان آمد و یک یک بفسرد

11 خون ما در تن ما آب حیاتست و خوش است چون برون آید از جای ببینش همه ارد

12 مفسران آب سخن را و از آن چشمه میار تا وی اطلس بود آن سوی و در این جانب برد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد

شاعر شعر همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد چه کسی است ؟

شاعر شعر همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد چیست ؟

قالب شعر همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد غزل است

مضمون اصلی شعر همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر