1 حیرت همه در درنگ و سنگ تو بود نصرت همه در شتاب و جنگ تو بود
2 تا پرّ عقاب بر خدنگ تو بود دشمن چو کبوتری به چنگ تو بود
1 خسروا می خور که خرم جشن افریدون رسید باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید
2 در چنین صد جشن فرخ شادباش و شاه باش کایزد از بهر تو این شاهی و شادی آفرید
1 خداوندی که تاج دین و دنیاست بهدولت دین و دنیا را بیاراست
2 از آن تاجی است در دنیا و در دین که انعلا مرکب او تاج جوزاست
1 ای کرده فتح و نصرت در مشرق آشکارا بگذشته زآب جیحون وآتش زده در اعدا
2 با خیلخیل لشکر چون سیلسیل باران با فوجفوج موکب چون موجموج دریا