-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همه محروم و ازو دست کسی دور نبود کس ندیدم که درین میکده مخمور نبود
2 فقر و روشندلی آئینه رخسار همند هیچ ویرانه ندیدم که پر نور نبود
3 دلم از کاوش مژگان تو از سینه گریخت جای آسایش در خانه زنبور نبود
4 من درین میکده پیش قدحی بنشستم که سرش بسته تر از کاسه طنبور نبود
5 خط اگر سرکشد از خطه حسن تو مرنج که بفرمان سلیمان هم این مور نبود
6 شعله داغ برونم بدرون نور نداد شمع تربت سبب روشنی کور نبود
7 تا تبسم بدلم مشت نمک می پاشد چشم داغم بره مرهم کافور نبود
8 حال سوز دل ما یار ندانست کلیم از سیه بختی در آتش ما نبور نبود