هر کس بتو دست از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 19

1 هر کس بتو دست تولی زد پا بر سر عرش معلی زد

2 تا با تو دلم همدم شد، دم از سرّ «دنا فتدلی» زد

3 هر کس که «بلی» گو شد ز الست در نقش جهان رقم «لا» زد

4 از روی مه تو فروغی بود برقی که از طور تجلی زد

5 از شعلۀ روی تو عالم سوخت آتش در بنده و مولی زد

6 بی عشق تو گمره هر که قدم در وادی صائم و صلی زد

7 دل به تو هر که تسلی داد عشق تو قلم بتسلی زد

8 شد مفتقر شیدا مجنون در عشق تو نغمه ز لیلی زد