🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سلطان ولد

سلطان ولد

سلطان ولد
سلطان ولد

همه گفتند کای شه ممتاز از سلطان ولد ولدنامه 89

ولدنامه 89 ام از 171 ولدنامه

همه گفتند کای شه ممتاز

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41

1 همه گفتند کای شه ممتاز گرچه ما را نبود دیدۀ باز

2 چونکه دیدن نمیتوانستیم چون بعقل اینقدر ندانستیم

3 که توئی صد چو ما بعلم وتقی جان ما از تو یافت ذوق بقا

4 زهد و تقوای ما ز داد تو است حاصل جمله از رشاد تو است

5 طفل خود کی رسد بدانش پی ر چه زند پیش بحر حوض و غدیر

6 چون نگفتیم کانچه او گوید همه از وحی امر هو گوید

7 در نمکسار نی که هر مردار چون در افتد نمک شود ناچار

8 چه عجب گر ز حق شود بنده نور باقی و جان پاینده

9 قطره چون باز ر ف ت در دریا بحر خواند یقین ورا دانا

10 نی که اکسیر چون رسد در مس زر کند صاف چون زند بر مس

11 چونکه در معده رفت قلیه و نان میشود بعد هضم قوت جان

12 در رحم چون رود ز شخص منی میشود آدمی خوب و سنی

13 چونکه کارند دانه را در خاک میزند سر ز خاک بر افلاک

14 سوی بالا همیرود هر دم بی سر و پا همیرود هر دم

15 زانکه هستی او ز ارض و سماست نیمش از پست و نیمش از بالاست

16 پدرت آسمان زمین مادر زاید از نسل هرد و شاخ و ثمر

17 هرچه زاد از زمین و از گردون هست در وی نهفته عالی و دون

18 نیم علویش راند بر بالا نیم سفلیش ماند در ادنی

19 بیخ او بسته گشت اندر خاک سر او کرد روی بر افلاک

20 متواتر ز آسمان بزمین میرسد از خورو مه و پروین

21 تربیتها و تحفه های نهان بهر دریا و خشگی و که و کان

22 از مطر میشود به بر برها وز مطر بحر درگزین درها

23 سنگ را لعل میکند خورشید نقره و زر دهد بکان ناهید

24 میبرد دمبدم زمین ز سما صد هزاران هزار جو دو عطا

25 باز این آسمان کزوست عطا ببر و بحر و شاخ و برگ و گیا

26 آن عطا از جناب حق دارد ور حقش ندهد از کجا آرد

27 زین سبب جان آدمی بخدا میکند میل کو بود زانجا

28 قالبش گرچه هست شد زجهان جان او از جهان همیشه جهان

29 هستیش چون ز نور و نار شده است نور بر نار تن سوار شده است

30 نور را میل سوی نور بود نار را میل هم بنار شود

31 عاقبت جنس سوی جنس رود فرع با اصل خویشتن گرود

32 ناریان اندرون نار روند نوریان در کنار یار روند

33 درخمی کان بود پر از باده نیک بنگر مباش تو ساده

34 درد او بین که چون بپست رود صاف بالا غذای مست شود

35 آسمان بازمین اگر آمیخت هر یک آخر باصل خویش گریخت

36 هست رازی در این میان پنهان که بود آن ورای فکر و گمان

37 اگر آن راز را بگویم من نی جهان ماند و نه مرد و زن

38 دولبم را ببسته است خدا که مکن شرح من مرا منما

39 گر بگویم سری که میدانم نیست گردد یقین تن و جانم

40 ذره ذره شود زمین و فلک خیره سر گردد از نهیب ملک

41

سلطان ولد از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر همه گفتند کای شه ممتاز ولدنامه 89 ام از 171 ولدنامه سلطان ولد می باشد
شعر قالب : ولدنامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر همه گفتند کای شه ممتاز

شاعر شعر همه گفتند کای شه ممتاز چه کسی است ؟

شاعر شعر همه گفتند کای شه ممتاز سلطان ولد می باشد.

شعر همه گفتند کای شه ممتاز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر همه گفتند کای شه ممتاز چیست ؟

قالب شعر همه گفتند کای شه ممتاز ولدنامه است

سبک شعر همه گفتند کای شه ممتاز چیست ؟

سبک شعر همه گفتند کای شه ممتاز سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر همه گفتند کای شه ممتاز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
سلطان ولد

همه گفتند کای شه ممتاز از سلطان ولد ولدنامه 89

ولدنامه 89 ام از 171 ولدنامه
بنر