- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای همه ساله هم به مایهٔ دیو بوده از بهر طبع دایهٔ دیو
2 ایزدت خواجهٔ خرد کرده پس تو خود را غلام دد کرده
3 آنکه زو عقل کل بود کالیو چه کند نقش نفس و مایهٔ دیو
4 با دد و دیو عقل نامیزد کز دد و دیو عقل بگریزد
5 شو بپرداز خانه از خاین در ببند و ز دزد باش ایمن
6 از درِ بسته دیو بگریزد عقل خود با بهیمه نامیزد
7 نفس حسیت پنج در دارد روح عقلی یکی گذر دارد
8 خانهٔ پنج در منافق راست خانهٔ یک دری موافق راست
9 پنج حس پنج روزه دام تواند عقل و جان تا ابد غلام تواند