-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای است هر سرشک حسرت ما صید بسمل گشته ای است
2 کی به صحرای جنون بی صرفه جولان می کند گرد ما دیوانه دنبال محمل گشته ای است
3 الفتی دارد سر زلف تو با کفر و جنون رشته تدبیر زنار سلاسل گشته ای است
4 خضر هم در وادی دل می شود آخر غبار هر نسیم این بیابان سعی کامل گشته ای است
5 بی تمنای تو داغ عمر ضایع کرده ایم هر نفس در دفتر ما فرد باطل گشته ای است
6 هیچکس از سرنوشت خلق سر بیرون نکرد هر که را دیدم در این اندیشه بسمل گشته ای است
7 فارغ از اندیشه غیریم تا در دل اسیر یاد ابروی کسی تیغ حمایل گشته ای است