-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دم ز پس پرده دل و دین بربائی ای وای گر از پرده تجلی بنمائی
2 تا هیچکسی از تو خبردار نگردد هر دم بلباس دگر ای دوست برآئی
3 گفتی چو نقابی بگشائی همه سوزند من سوخته آنکه نقابی نگشائی
4 چون لاله جگر سوخته از داغ فراقم ای گل که از این غنچه صد تو بدرآئی
5 تو شاه جهانی و جهانی بتو محتاج بر درگه تو پیشه من، هست گدائی
6 نشگفت گرت میل جدائی بود از من جان را بود آری ز بدن رسم جدائی
7 پارینه حسین از قدمت داشت صفائی ای یار وفا پیشه ام امسال کجائی