هر دم از تیر توام بر سینه از فضولی بغدادی غزل 160

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن بود

1 هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن بود چون زره گر سینه چاک من از آهن بود

2 سر بود بر خاک بهر سجده شکرم مدام گر سر کویت پس از مردن مرا مدفن بود

3 بی تو ای جان گریه ام تسکین نمی یابد دمی شمع چون من نیست او را گریه تا مردن بود

4 نیست تار شمع را بی شعله آتش فروغ بی غم لعلت نمی خواهم رگی در تن بود

5 شهره دهرست مجنون در ملامت لاجرم هر که باشد مبتلای چون تویی چون من بود

6 سوی گلشن باغبان بیهوده تکلیفم مکن کی مرا دور از سر کویش سر گلشن بود

7 از فضولی کاش نگذارد نشان سودای دوست تا به کی آماج تیر طعنه دشمن بود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر