می شود هر دم جنون ما ز ابرویت از فضولی بغدادی غزل 339

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزون

1 می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزون هست ابروی تو ما را سر خط مشق جنون

2 دل قدت را دید لعلت راست مایل مدتیست می کشم از دل ملامت می خورم از دیده خون

3 دیده می ریزد درون از چاکهای سینه ام دل ز راه دیده هر خونی که می آرد برون

4 عاشق از حال دل پر خون چه حاجت دم زند می توان دانست از رنگ سرشگ لاله گون

5 رشته پیوند خود با تارهای زلف او کرده ام محکم ولی می ترسم از بخت زبون

6 پنبه ننهاد کس بر داغهای سینه ام کآتشی در سینه اش نگرفت از سوز درون

7 بهر دنیا منت دونان فضولی تا به کی دل به عالی‌همتی بردار از دنیای دون

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر