- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید برون چون مرا بیند رود از ناز و باز آید برون
2 چون برون آید بقصد کشتنم آن سرو ناز جان باستقبال او با صد نیاز آید برون
3 خوشدلم از سنگ بیدادش که لطف و رحمتست هر چه از چنگ بتان عشوه ساز آید برون
4 بگذرانید از سر آن کوی تابوت مرا تا بتقریب نماز آن سرو ناز آید برون
5 عمر کوتاهست و راه وادی هجران دراز جان کجا زین وادی دور و دراز آید برون
6 نیک بشنو کز بسی درد نهان دارد خبر نالهای کان از درون اهل راز آید برون
7 از دل گرم فغانی بیتو ای چشم و چراغ تا دمی باقیست آه جانگداز آید برون