ای هر قدم بخاک رهت از بابافغانی شیرازی غزل 309

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر

1 ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر در خون ز ترکتاز تو هر سو دلی دگر

2 شب نیست کز فروغ تو ای شمع انجمن پروانه یی نسوخته در محفلی دگر

3 صد داغ حیرتم بدل از شمع بزم اوست آن نخل کی دهد به ازین حاصلی دگر

4 دیوانه ییست چرخ که هر دم بصورتی سنگی زند بکاسه ی خونین دلی دگر

5 مهر و وفا دلبر و خوشنودی از رقیب افغان که هست هر یک از آن مشکلی دگر

6 چون من پی نشانه ی سنگ پریوشان دیوانه یی نخاست ز آب و گلی دگر

7 بگذر ز خود که نیست فغانی برای تو لایقتر از مقام فنا منزلی دگر

عکس نوشته
کامنت
comment