-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر آه حسرتی که به تنها کشیده ام در بر بیاد آن قد رعنا کشیده ام
2 از رعشه خمار چو کف سبحه گیر نیست بیهوده دست خویش ز صهبا کشیده ام
3 ارباب عقل محرم اهل جنون نیند از موی سر نقاب بسیما کشیده ام
4 همچون نهال دست نشان بهر تربیت بردم بدیده خار که از پا کشیده ام
5 در جستجوی وصل تو چون مار سر زده سر را بجا گذاشته و پا کشیده ام
6 بیش از دو دست شخص بخواهش دراز نیست من این دو دست را ز دو دنیا کشیده ام
7 از بهر ارمغانی اطفال چون کلیم دایم بشهر سنگ ز صحرا کشیده ام